سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انتقال یکی از دانشجویان دانشگاه اصفهان به بیمارستان به دلیل اعتص (پنج شنبه 86/10/6 ساعت 10:38 صبح)

 

بر اساس گزارش وبلاگ گروهی دانشجویان دانشگاه اصفهان، روز چهارشنبه 5 دی ماه 

 

دردومین روز متوالی از اعتصاب غذای 10 تن از دانشجوان این دانشگاه، یکی از

 

دانشجویان با نام "محسن کتابی صفت" به دلیل فشار های جسمی ناشی از اعتصاب غذا  به

 

بیمارستان الزهرای اصفهان منتقل شده است.

 

 

لازم به ذکر است که پزشکان بیمارستان در راستای سیاست های

 

مسئولین دانشگاه اصفهان و بدون در نظر گرفتن روحیه دانشجوی مذبور

 

و همراهانش و نیز مقام و وظیفه اصلی یک پزشک، سعی در منصرف

 

کردن و بیهوده جلوه دادن اعتصاب غذا و خواسته های برحق دانشجویان

 

داشتند .

 





نماینده کمسیون امنیت مجلس: کاری نکنید که در اتهامات فرزندانتان ش (پنج شنبه 86/10/6 ساعت 10:35 صبح)

 

 

"مجلس تلاش می کند تا برای عید غدیرخم قرار ملاقاتی برای تعدادی از خانواده های دانشجویان ترتیب دهد."

خانواده دانشجویان زندانی که پیش از این قول هایی مبنی بر آزادی فرزندانشان دریافت کرده بودند، در مراجعه این هفته خود به کمیسیون امنیت مجلس با پاسخ نامشخص نماینده این کمسیون مواجه شدند.

محمدی نماینده این کمیسیون روز سه شنبه با حضور در جمع خانواده دانشجویان، بر خلاف هفته های گذشته هیچ گونه قولی مبنی بر آزادی آنان نداد و تنها اشاره کرد که تلاش دارد برای بعضی خانواده ها قرار ملاقات ترتیب دهد. این پیشنهاد اما با اعتراض خانواده های دانشجویان مواجه شد، آنها معتقدند باید همه خانواده ها بتوانند فرزندانشان را ملاقات کنند.

همچنین این نماینده مجلس، خانواده ها را تهدید نمود که "کاری نکنند تا در اتهامات فرزندانشان شریک شوند." مادر یکی از دانشجویان زندانی می گوید:" این تهدید به دلیل پیگیری خانواده ها و مصاحبه با رسانه های خارج از کشور صورت گرفته است."

با این حال با وجود گذشت 24 روز از اولین بازداشت های دانشجویان طیف چپ دانشگاه های تهران، به جز سه تن از بازداشت شگان، سایر دانشجویان با خانواده های خود تماس گرفته و وضعیت روحی و جسمی خود را مناسب توصیف کرده اند.

همچنین با وجود موضع گیری قاطع فعالان حقوق بشر و وکلای دادگستری نسبت به بی گناهی دانشجویان، نماینده کمیسیون امنیت مجلس به خانواده ها اعلام کرده است، " بعضی از بازداشت شدگان با ضد انقلاب در ارتباط بوده اند و با وجود اینکه ارتباطشان برای وزارت اطلاعات محرز است، اما تاکنون حاضر به اعتراف نشده اند. "

این اظهار نظر در حالی صورت می گیرد که پیش از این نیز نگرانی هایی مبنی بر اخذ اعترافات اجباری از دانشجویان در بند وجود داشته است و هم اکنون بیم آن می رود که جهت وادار ساختن دانشجویان به پذیرش اتهامات وارده، آنان در بند 209 وزارت اطلاعات تحت فشار قرار گیرند.

بی خبری از وضعیت سه تن از بازداشت شدگان

سعید حببی، بهروز کریمی زاده و مهدی گرایلو با وجود گذشت 24 روز از زمان بازداشت تاکنون هیچ گونه تماسی را با منزل برقرار نکرده اند.

در حالی که طی روزهای گذشته اخباری مبنی بر احتمال انتقال آنان به بند (2- الف) که تحت نظر اطلاعات سپاه اداره می شود، انتشار یافته بود، روز شنبه در مراجعه پدر سعید حبیبی به دادگاه انقلاب، مسئولان از پذیرش بازداشت وی خودداری کردند. آنها به محسن حبیبی پدر سعید حبیبی گفته اند که نام پسرش در لیست بازداشت شده ها قرار ندارد.

لازم به یادآوری است، روز 11 آذرماه، دو روز پیش از برگزاری تجمع دانشجویی به مناسبت 16 آذر در دانشگاه تهران، مأموران وزارت اطلاعات در اقدامی کم سابقه اقدام به بازداشت گسترده دانشجویان طیف چپ نمودند. این بازداشت ها با دستگیری 6 فعال دانشجویی در روز 11 آذرماه آغاز و پس از آن در روزهای 12 و 13 آذرماه، ادامه یافت. شمار بازداشت شدگان در تهران طبق اعلام وزارت اطلاعات 24 تن می باشد. اما منابع خبری دانشجویی تعداد بازداشت شدگان را حدود 40 نفر تخمین می زنند.






تحصن دانشجویی و اعتصاب غذا در دانشگاه اصفهان در پی صدور احکام کم (پنج شنبه 86/10/6 ساعت 10:24 صبح)

:جمعی از  دانشجویان دانشگاه اصفهان  در اعتراض به احکام انضباطی صادره در این دانشگاه دست به تحصن و اعتصاب غذای زدند در اطلاعیه این دانشجویان آمده است:

گویا سکوت و یا حتی گفتگو در مقابل مسئولین دیکتاتور منش و دانشجو ستیز راه به جایی نمی برد. آنان کمر به قلع وقمع دانشجویان برابری طلب و آزادیخواه بسته اند . فراخواندن دانشجویان معترض به خاطر راهپیمایی و تجمع های مسالمت آمیز با خواست های روشن و شفاف به کمیته ی انضباطی نشان از دانشجوستیزی و برخوردهای فراقانونی آنان دارد. لذا تعدادی از دانشجویان به این روند غیرقانونی اعتراض دارند و تعدادی از آنان دست به اعتصاب غذا زده اند و تا خواست های به حق خود را نگیرند از تحصن و اعتصاب غذای خود دست برنمی دارند و این جمع برای گفتگو و پاسخگویی به مسئولین ، علیرضا داودی را به عنوان نماینده ی خود انتخاب نموده اند. خواسته های به حق متحصنین و دانشجویانی که اعتصاب غذا را آغاز نموده اند به قرار زیر است:

1. عذرخواهی رسمی و کتبی کمیته ی انضباطی به خاطر احضارهای بی رویه ی خود ، به دلیل شرکت دانشجویان به تجمعات اخیر دانشگاه اصفهان در صحن علنی دانشگاه.

2. برگزاری انتخابات شورای صنفی دانشگاه اصفهان بدون قید و شرط و ما بر این عقیده ایم که تنها شرط لازم ، دانشجو بودن است.

3. برگزاری انتخابات انجمن اسلامی دانشجویان بدون دخالت مسئولین دانشگاه و بدون هیچ قید وشرطی.

4. تشکیل صنف نشریات دانشجویی دانشگاه (صندا) بدون قید و شرط.

5. لغو هرگونه حکم انضباطی به دلیل شرکت و یا ارتباط با تجمعلت اخیر دانشجویی.

6. عذرخواهی رسمی و کتبی مسئولین دانشگاه اصفهان به خاطر تماس های تلفنی غیرقانونی با خانواده های دانشجویان به خاطر شرکت در تجمع.

 

تایید حکم 1 سال حبس برای دکترحسام فیروزی

 

دکتر حسام فیروزی قبلا توسط شعبه ? دادگاه انقلاب به یک سال حبس محکوم شده بود. این حکم توسط دادگاه تجدیدنظر عینا مورد تایید قرار گرفته و برای اجرا به دایره اجرای احکام ارسال شده است.



دادگاه انقلاب دکتر حسام فیروزی را متهم به مخفی کردن احمد باطبی کرده است. علاوه بر این دادگاه انقلاب مدعی شده است دکتر فیروزی با درج نامه های سرگشاده خود در زمان بازداشت احمد باطبی و عود کردن بیماری هایش در رسانه ها، مرتکب «تبلیغ علیه نظام» شده است.



گفتنی است نامه های دکتر فیروزی در رسیدگی فوری به وضعیت احمد باطبی، که بهمن ماه سال گذشته در زندان حالش رو به وخامت گرایید، تاثیر به سزایی داشت. در پی رسیدگی قوه قضاییه و سازمان زندان ها به وضعیت احمد باطبی از نوروز امسال با مرخصی مشروط این دانشجو موافقت شد.



احمد باطبی پس از فاجعه کوی دانشگاه تهران در سال
?? و حوادث پس از آن دستگیر و روانه زندان شد. ابتدا دادگاه برای او و چند نفر دیگر از دستگیرشدگان حکم اعدام صادر کرد که در مراحل بعدی به ?? سال حبس تبدیل شد. اتهام احمد باطبی شرکت در اعتراضات دانشجویی در تیرماه ??
و بالا گرفتن پیراهن خونی یک دانشجو بود.



به گزارش خبرنامه امیرکبیر دادگاه انقلاب در خصوص ارائه گزارش وضعیت پزشکی احمد باطبی به رسانه ها، دکتر فیروزی را به یک سال حبس محکوم نموده که
? ماه از این یک سال تعزیری و قابل اجراست و ? ماه از آن به مدت ?
سال به حالت تعلیق درآمده است.



دادگاه انقلاب همچنین در خصوص اتهام اختفاء احمد باطبی و نگهداری تجهیزات ماهواره ای و استفاده از آن، موضوع را در صلاحیت دادگاه عمومی دانسته و با صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده وی را جهت رسیدگی به دادگاه عمومی تهران ارسال نموده است. متن حکم صادره برای دکتر فیروزی که توسط شعبه
??
تجدیدنظر نیز مورد تایید قرار گرفته و برای اجرا به دایره اجرای احکام ارسال شده است، به شرح زیر است:



در خصوص اتهام محمد حسن فیروزی، معروف به حسام، فرزند محمد حسین
?? ساله به شماره شناسنامه ???، شغل پزشک، عدم سابقه کیفری، آزاد با قرار وثیقه، دارای وکیل، دایر به اقدام علیه امنیت کشور از طریق فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی و اختفاء متهم متواری احمد باطبی و نگهداری و استفاده از تجهیزات دریافت ماهواره با توجه به محتویات و مندرجات پرونده و گزارش وزارت اطلاعات و گردش کار تنظیمی و کیفر خواست صادره مورخ ?/??/????
به همراه اسناد و مدارک مکشوفه از متهم به این که نامبرده زندانی متواری احمد باطبی را در منزل خویش به این بهانه که بیمار می باشد، چندین روز نگهداری و مخفی نموده سپس با انجام مصاحبه با رسانه های بیگانه از جمله رادیو فردا، شبکه وی او ای، بی بی سی، رادیو آلمان و شبکه های اینترنتی و سرویس نیوز و ادوارنیوز و نامه نگاری برای سازمان های حقوق بشر و سازمان ملل و غیره به جوسازی علیه نظام پرداحته و با درج مقالات و تهیه اعلامیه و نامه های سر گشاده وضعیت متهم مخفی شده را ناشی از اعمال شکنجه و بدرفتاری غیرانسانی توسط حاکمین با وی و با مقایسه زهرا کاظمی و اکبر محمدی و غیره و علت آن را وجود رابطه دوستی با متهم متواری قلمداد نموده و درج مطالب دیگر در سایت های اینترنتی با هدف تبلیغ علیه نظام و تحریک افکار عمومی بوده است.



متهم در مراحل دادرسی اعلام داشته من قصدی نداشتم و نمی دانستم درج مطالب به عنوان نامه به مسئولین و مصاحبه، تبلیغ علیه نظام قلمداد می گردد و هدفم آگاهی مردم و مسئولین بوده و اگر از کلماتی از قبیل شکنجه و غیره بوده با استناد به نامه احمد باطبی (به رئیس قوه قضائیه) بوده است و این که حکومت از این حربه استفاده نکند. همچنین اظهارات وکیل وی که مدعی می باشد که حکومت نگرش بدبینانه نسبت به تحصیل کرده های کشور دارد و منطقی نیست.



علیهذا با عنایت به مجموع اقدامات و عملکرد متهم و توجها به ادله و مدارک موجود و نتیجه بازجویی و تحقیقات و مدافعات و اقاریر ضمنی و بعضا صریح وی و با نگرش اهداف و فعالیت های انجام شده که غیرقانونی و در راستای اقدام علیه امنیت کشور و با هدف تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و بدبینی نسبت به حاکمیت نظام و تشنج در افکار عمومی و حتی متهم اخبار را در اختیار بیگانگان قرار می داده است. بنابراین با توجه به جمیع جهات و بررسی کامل پرونده و دلایل و مدارک مکشوفه و مدافعات وی در جلسه دادرسی و سایر قرائن و امارات موجود، بزهکاری متهم در اقدام علیه امنیت کشور از طریق تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و فعالیت با افراد و گروههای مخالف با آن محرز و مسلم و آن را منطبق با ماده
??? قانون مجازات اسلامی دانسته و وی را به تحمل یک سال حبس محکوم ولی با توجه به وضعیت اجتماعی و اوضاع و احوالی که نامبرده در اثر آن مرتکب جرم گردیده و رعایت ماده ?? قانون مذکور مجازات نصف حبس وی به مدت ?
سال معلق می گردد و در خصوص اتهام اختفاء محکوم متواری احمد باطبی و نگهداری تجهیزات ماهواره ای و استفاده از آن، موضوع را در صلاحیت رسیدگی به شایستگی دادگاه عمومی تهران دانسته و با صدور قرار عدم صلاحیت، رسیدگی به شایستگی دادگاه عمومی تهران مقرر می نماید دفتری از پرونده بدل تهیه و به مراجع مربوط ارسال گردد.



رای مصدوره پس از ابلاغ در صورت اعتراض ظرف مدت
?? روز قابل تجدید نظر در دادگاه تجدید نظر استان تهران میباشد.

منبع:خبرنامه امیرکبیر

 





زندگینامه شهید دکتر مصطفی چمران (جمعه 86/9/30 ساعت 2:13 صبح)
 
چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند کوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری به یادگار گذاشته و همیشه در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته است .

به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاری « مهر» : دکتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران ، خیابان پانزده خرداد متولد شد. وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ سپس در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الکترومکانیک فارغ التحصیل شد. چمران یک سال به تدریس در دانشکده فنی پرداخت. وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروف ترین دانشمندان جهان در کالیفرنیا ومعتبرترین دانشگاه آمریکا - برکلی - با ممتاز ترین درجه علمی موفق به اخذ مدرک دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.

 فعالیتهای اجتماعی:
دکتر مصطفی چمران  از 15 سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت الله طالقانی، در مسجد هدایت، و در درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شرکت می کرد و از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت داشت . بعد از کودتای ننگین 28 مرداد و سقوط دولت دکتر مصدق در لوای یک گروه سیاسی  سخت ترین مبارزه ها و مسئولیتهای او علیه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ایران، بدون خستگی و با همه قدرت خود، علیه نظام طاغوتی شاه جنگید و خطرناک ترین مأموریتها را در سخت ترین شرایط با پیروزی به انجام رسانید.

چمران در آمریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه ریزی کرد و از موسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا به شمار می رفت که به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع می شود. او پس از قیام خونین 15 خرداد سال 1342 و سرکوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام خمینی (ره) دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت ساز می زند و  به همراهی بعضی از دوستان مؤمن و همفکر ، رهسپار مصر می شود و مدت دو سال در زمان عبد الناصر سخت ترین دوره های چریکی و پارتیزانی را می آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته شده و فوراً مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی را بر عهده می گیرد .

وی به علت برخورداری از بینش عمیق مذهبی، از ملی گرایی ورای اسلام ، گریزان بود و وقتی در مصر مشاهده نمود که جریان ناسیونالیسم عربی باعث تفرقه مسلمین می شود، به جمال عبد الناصر اعتراض کرد . ناصر ضمن پذیرش این اعتراض گفت که جریا ن ناسیونالیسم عربی آنقدر قوی است که نمی توان به راحتی با آن مقابله کرد . چمران نیز با تأسف تأکید می کند که ما هنوز نمی دانیم که بیشتر این تحریکات از ناحیه دشمن برای ایجاد تفرقه در بین مسلمانان است. از آن پس به چمران و یارانش اجازه داده می شود تا در مصر نظرات خود را بیان کنند.

حضور در لبنان:
بعد از وفات عبد الناصر، ایجاد پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا می کند ، از این رو دکتر چمران رهسپار لبنان می شود تا چنین پایگاهی را ایجاد کند.

او به کمک امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را بر اساس اصول و مبانی اسلامی پی ریزی می نماید . این سازمان درمیان توطئه ها و دشمنی های چپ و راست، با تکیه بر ایمان به خدا و با اسلحه شهادت، خط راستین اسلام انقلابی را پیاده  کرده  ، در معرکه های مرگ و حیات به آغوش گرداب خطر فرو می رود و در طوفانهای سهمناک سرنوشت، به استقبال شهادت می تازد و پرچم خونین تشیع را در برابر جبار ترین ستمگران روزگار، صهیونیزم اشغالگر و همدستان خونخوار آنها، راستگرایان فالانژ، به اهتزاز در می آورد.

چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند کوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری  به یادگار گذاشته وهمیشه  در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته  است . شرح این مبارزات افتخار آمیز با قلمی سرخ و به شهادت خون پاک شهدای لبنان، بر کف خیابانهای داغ و بر دامنه کوههای مرزی اسرائیل برای ابد ثبت گردیده است.

چمران و انقلاب اسلامی ایران:
دکتر چمران با پیروزی انقلاب اسلامی بعد از 21 سال هجرت، به وطن باز می گردد. همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می گذارد. خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می پردازد و همه تلاش خود را صرف تربیت اولین گروههای پاسداران انقلاب در سعد آباد می کند. سپس در شغل معاونت نخست وزیری ، روز و شب خود را به خطر می اندازد تا سریع تر مسأله کردستان را فیصله دهد .او در قضیه فراموش ناشدنی « پاوه » قدرت ایمان و اراده آهنین  و شجاعت و فدا کاری خود را  بر همگان ثابت می کند . 

پس از این جرایانات ، فرمان انقلابی امام خمینی (ره) صادر شد . فرماندهی کل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهده دکتر چمران واگذار شد.

رزمندگان از جان گذشته انقلاب، اعم از سرباز و پاسدار به حرکت در آمدند وبا تکیه بر همه تجارب انقلابی، ایمان، فداکاری، شجاعت، قدرت رهبری و برنامه ریزی دکتر چمران به  شکوهمند ترین قهرمانیها دست یافتند و  در عرض 15 روز همه شهر ها و راهها و مواضع استراتژیک کردستان را به تصرف درآوردند. بدین ترتیب کردستان از خطر حتمی نجات یافت و مردم مسلمان کرد با شادی و شعف به استقبال این پیروزی شتافتند.

دکترمصطفی چمران بعد از این پیروزی بی نظیر و بازگشت به تهران از طرف بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، امام خمینی (ره)، به وزارت دفاع منصوب گردید. وی در پست جدید، برای تغییر و تحول ارتش ، به یک سلسله برنامه های وسیع بنیادی  دست زد که پاکسازی ارتش و پیاده کردن برنامه های اصلاحی از این قبیل است .

شهید  چمران در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد و تصمیم داشت در تدوین قوانین و نظام جدید انقلابی، بخصوص در ارتش، حداکثر سعی و تلاش خود را بکند تا ساختار گذشته ارتش را تغییر دهد. وی در یکی از نیایشهای خود بعد ازانتخاب نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، اینسان خدا را شکر می گوید: « خدایا، مردم آنقدر به من محبت کرده اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار کرده اند که به راستی خجلم و آنقدر خود را کوچک می بینم که نمیتوانم از عهده آن به در آیم. تو به من فرصت ده، توانایی ده تا بتوانم از عهده برایم و شایسته این همه مهر و محبت باشم.» 

چمران  سپس به نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع منصوب شد و مأموریت یافت تا به طور مرتب گزارش کار ارتش را ارائه نماید.

پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، دوران حماسه ساز و پرتلاش دیگری آغاز می شود . دکتر چمران در آن دوران  نمونه کامل ایثار، شجاعت و در عین فروتنی و کار مداوم و بدون سر و صدا و فقط برای رضای خدا بود . او بعد از حمله ناجوانمردانه ارتش صدام به مرزهای ایران و یورش سریع آنها به شهر ها و روستا ها و مردم بی دفاع ، نتوانست آرام بگیرد و به خدمت امام امت رسید و با اجازه ایشان و به همراه مقام معظم رهبری ، آیت الله  خامنه ای که در آن زمان  نماینده دیگر امام در شورای عالی دفاع و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود ، به اهواز رفت. از آنجایی که او همیشه خود را در گرداب خطر می افکند و هراسی از مرگ نداشت، از همان بدو ورود دست بکار شد و در شب اول حمله چریکی ای را علیه تانکهای دشمن که تا چند کیلومتری شهر اهواز پیشروی کرده بودند، آغاز کرد.

مصطفی چمران گروهی از رزمندگان داوطلب را  به گردخود جمع کرد وبا تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگهای نامنظم را در اهواز تشکیل داد. این گروه کمکم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگهای نامنظم یکی از این برنامه ها بود، که به کمک آن جاده های نظامی به سرعت و در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ های آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یکصد متر در مدتی کوتاه ، آب کارون را به طرف تانکهای دشمن روانه ساخت، بطوری که آنها مجبور شدند چند کیلومتری عقب نشینی کنند و سدی عظیم مقابل خود بسازند.  این عمل فکر تسخیر اهواز را برای همیشه از سردشمنان به دور کرد .

یکی دیگر از کارهای مهم و اساسی او از همان روزهای اول، ایجاد هماهنگی بین ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. بازده این حرکت و شیوه جنگ مردمی و هماهنگی کامل بین نیروهای موجود، تاکتیک تقریباً جدید جنگی بود. چیزی که ابر قدرتها قبلاً فکر آن را نکرده بودند. متأسفانه این هماهنگی در خرمشهر به وجود نیامد و نیروهای مردمی تنها ماندند. او تصمیم داشت به خرمشهر  برود ولی به علت  خطر سقوط جدی اهواز، موفق نشد ولی چندین بار نیروهایی بین دویست تا یک هزار نفر را سازماندهی کرده و به خرمشهر فرستاد . آنان به کمک دیگر برادران خود توانستند در جنگی نا برابر مقابل حملات پیاپی دشمن تا مدتها مقاومت کنند.

پس از یأس دشمن از تسخیر اهواز، رژیم بعث عراق  سخت به فتح سوسنگرد دل بسته بود تا رویای قادسیه را تکمیل کند و برای دومین بار به آن شهر مظلوم حمله کرد و سه روز تانکهای حزب بعث  شهر را در محاصره گرفتند . روز سوم تعدادی از آنها توانستند به داخل شهر راه یابند. گزارش مهر همچنین می افزاید : دکتر چمران از محاصره تعدادی از یاران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت بر آشفته بود، با فشار و تلاش خود ومقام معظم رهبری  ، ارتش را آماده ساخت که برای اولین بار دست به یک حمله خطرناک وحماسه آفرین و نابرابر بزنند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در کنار ارتش سازمان دهی کرد و با نظامی نو و شیوه ای جدید از جانب جاده اهواز سوسنگرد به دشمن یورش بردند.

شهید چمران پیشاپیش یارانش، به شوق کمک و دیدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوی این شهر می شتافت که در محاصره تانکهای دشمن قرار گرفت. او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند وخود را به حلقه محاصره دشمن انداخت؛ در این هنگام بود که نبرد سختی در گرفت؛ نیروهای کماندوی دشمن از پشت تانکها به او حمله کردند و او نیز  در مصاف با دشمن متجاوز، از نقطه ای به نقطه دیگر و از سنگری به سنگردیگر می رفت. کماندوهای دشمن او را به زیر رگبار گلوله های خود گرفته بودند، تانکها به سوی او تیر اندازی می کردند و او شجاعانه و بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شدید آنها سریع، چابک، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغییر می داد.

در این درگیری همرزم  چمران به شهادت رسید و اویک تنه به نبرد خود ادامه می داد و به سوی دشمن حمله می برد.  تا آنکه در حین « رقصی چنین در میانه میدان» از دوقسمت پای  چپ زخمی شد. با پای زخمی بر یک کامیون عراقی حمله برد و به غنیمت گرفت .  او به کمک جوان چابک دیگری که خود را به مهلکه رسانده بود به داخل کامیون نشست واز دایره محاصره خارج شد .

دکتر چمران با همان کامیون خود را به بیمارستانی در اهواز رسانید و بستری شد. اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند وبعد از آن به مقر ستاد جنگهای نا منظم رفت و دوباره با پای زخمی و دردمند به کار خود پرداخت. حتی در همان شبی که در بیمارستان بستری بود، جلسه مشورتی فرماندهان نظامی (تیمسار شهید فلاحی، فرمانده لشگر92، شهید کلاهدوز، مسئولین سپاه و سرهنگ محمد سلیمی که رئیس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نماینده امام در سپاه پاسداران (شهید محلاتی) در کنار تخت او در بیمارستان تشکیل شد .او در همان حال و همان شب پیشنهاد حمله به ارتفاعات الله اکبر را مطرح کرد.

شهید چمران به رغم اسرار و پیشنهاد مسئولین و دوستانش ، حاضر به ترک اهواز و ستاد جنگهای نا منظم و حرکت به تهران برای معالجه نشد . تمام مدت را در همان ستاد گذراند،  در کنار بسترش و در مقابلش نقشه های نظامی منطقه، مقدار پیشروی دشمن و حرکت نیروهای خودی نصب شده بود و او که قدرت و یارای به جبهه رفتن نداشت، دائماً به آنها می نگریست و مرتب طرحهای جالب و پیشنهاد های سازنده در زمینه های مختلف نظامی، مهندسی و حتی فرهنگی ارائه می داد.

چمران پس از زخمی شدن، اولین بار برای دیدار با امام امت و بیان گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسید و حوادثی را که اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عملیات و پیشنهادهای خود را ارائه داد. حضرت امام (ره) نیز پدرانه و با ملاطفت خاصی  رهنمودهای لازم را ارائه می داد.

دکتر چمران از سکون و عدم تحرکی که در جبهه ها وجود داشت دائماً رنج می برد و تلاش می کرد که باارائه پیشنهادها و برنامه های ابتکاری حرکتی بوجود آورد. او اصرار داشت که هرچه زودتر به تپه های الله اکبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه که نزدیکی مرز است رسانده تا ارتباطات شمالی و جنوبی نیروهای عراقی و مرز پیوسته آنان قطع شود. به گزارش مهر بالاخره در سی و یکم اردیبهشت ماه 1360، با یک حمله هماهنگ و برق آسا ارتفاعات الله اکبر فتح شد که پس از پیروزی سوسنگرد بزرگ ترین پیروزی تا آن زمان بود.

شهید چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمره اولین کسانی بود که پا به ارتفاعات الله اکبر گذاشت؛ در حالی که دشمن  هنوز در نقاطی مقاومت می کرد او و فرمانده شجاعش ایرج رستمی، دو روز بعد با تعدادی از یاران خود توانستند با فدا کاری و قدرت تمام تپه های شحیطیه (شاهسوند) را به تصرف در درآورند .

پس از پیروزی ارتفاعات الله اکبر، چمران  اصرار داشت نیروهای ایرانی هرچه زودتر، قبل از این که دشمن بتواند استحکاماتی برای خود ایجاد کند، بسوی بستان سرازیر شوند که این کار عملی نشد و خود او طرح تسخیر دهلاویه را با ایثار و گذشت و فداکاری رزمندگان جان بر کف ستاد جنگهای نا منظم و به فرماندهی ایرج رستمی عملی ساخت.

شهادت :
در سی ام خرداد ماه 1360 یعنی یک ماه پس از پیروزی ارتفاعات الله اکبر، چمران در جلسه فوق العاده شورای عالی دفاع در اهواز با حضور مرحوم آیت الله اشراقی شرکت و از عدم تحرک و سکون نیروهاانتقاد کرد و پیشنهاد های نظامی خود را از جمله حمله به بستان را ارائه داد. این آخرین جلسه شورای عالی دفاع بود که  در آن شرکت داشت و فردای آن روز، روز غم انگیز و بسیار سخت و هولناکی بود.

 در سحر گاه سی و یکم خرداد 1360 ، ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دکتر چمران بشدت از این حادثه افسرده و ناراحت بود. غمی مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوص رزمندگان و دوستان رستمی را فرا گرفته بود. شهید چمران، یکی دیگر از فرماندهانش را احضار کرد و خود، او را به جبهه برد تا در دهلاویه به جای رستمی معرفی کند . در لحظه حرکت، یکی از رزمندگان با سادگی و زیبایی گفت: « همانند روز عاشورا که یکایک یاران حسین (ع) به شهادت رسیدند، عباس علمدار او(رستمی) هم به شهادت رسید و اینک خود او آماده حرکت به جبهه است.»

بطرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه مرحوم آیت الله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات کرد. برای آخرین بار همدیگر را دیدند وبه حرکت ادامه دادند تا اینکه به قربانگاه رسیدند .

چمران  همه رزمندگان را در کانالی پشت دهلاویه جمع کرد، شهادت فرمانده شان را به آنها تبریک و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی، ولی نگاهی عمیق و پر نور و چهره ای نورانی و دلی مالا مال از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگرخدا ما را هم دوست داشته باشد، می برد.»

خداوند ثابت کرد که او را نیز دوست دارد و به سوی خود فرا خواند. چمران در آن منطقه در حین سرکشی به مناطق و خطوط مقدم  بر اثر اثابت ترکش خمپاره های دشمن به شهادت رسید





وصیت کورش کبیر (جمعه 86/9/30 ساعت 2:8 صبح)


کوروش کبیر

کوروش کبیر (529-580 قبل از میلاد) اولین امپراتور هخامنشی بود. او کسی بود که حکومت پارس را با در هم آمیختن دو قبیله اصلی ایرانی - مادها و پارسیان- به وجود آورد. از او به عنوان کشورگشایی بزرگ یاد شده است زیرا در زمانی، حاکم بزرگترین امپراتوریهایی بود که تا کنون به وجود آمده اند. او به خاطر بردباری بی مانند و رفتار بزرگ منشانه اش در برابر مغلوبین جنگ نیز شهرت فراوانی دارد.

کوروش به محض غلبه بر مادها، دولتی را برای این قلمرو خود در نظر گرفت و مامورین دولتی را از بین بزرگان هر دو قبیله برگزید. پس از فتح آسیای صغیر(شبه جزیره بزرگی که در میان دریای مدیترانه و دریای سیاه قرار دارد)، کوروش سپاه خود را به سمت مرزهای شرقی حرکت داد. با ادامه حرکت به سمت شرق، او سرزمینهای مسیر خود تا رود سیحون ( آمودریا) را فتح کرد و پس از عبور از سیحون، به سی دریا در آسیای مرکزی رسید و در آنجا به منظور دفاع از این مرزها در برابر هجوم قبایل کوچ نشین آسیای مرکزی، شهرهایی با برج وباروی مستحکم و نیرومند بنا کرد.

پیروزیهای کوروش در شرق موجب شد تا موقعیت برای فتح غرب مناسب شود.حالا نوبت بابل و مصر بود. زمانی که کورش بابل را فتح کرد، به یهودیان ساکن آن اجازه داد تا به " سرزمین موعود" باز گردند و با برخورد توام با احترام و مدارا با اعتقادات مذهبی و آداب و رسوم نژادهای دیگر، به عنوان یک فاتح آزادی بخش، مشهور شد و امروز نام کوروش، به عنوان یکی از محبوب ترین و مورد احترام ترین امپراتوران در تاریخ به ثبت رسیده است.

فرمان کوروش کبیر

فرمان کوروش کبیر که بر روی یک استوانه گلین، به خط میخی و به زبان آریایی نوشته شده است، در 1878 در جریان حفاریهای محل تمدن بابل، به دست آمد. در این فرمان، کوروش، شیوه رفتار انسانی با ساکنان سرزمین بابل را برای فاتحان ایرانی شرح داده است.

این سند به عنوان اولین منشور حقوق بشر شناخته شده است و در سال 1971، سازمان ملل متحد ترجمه متن آنرا به تمام زبانهای رسمی به چاپ رساند و آن را در اختیار دفاتر این سازمان در کشورهای مختلف قرار داد.

در اینجا بخش آغاز این فرمان را می خوانید:
"
آنگاه که من به آرامش و بی آزاربه بابل در آمدم در میان هلهله و شادی اورنگ فرمانروایی را در در کاخ پادشاهی استوار داشتم ... بی شمار سپاهانم به صلح در بابل گام بر داشتند. روا نداشتم کسی وحشت را بر سرزمین سومر و اکد فرا آرد. نیازمندیهای بابل و تمامی پرستشگاه های آنان را پیش دیده داشتم و در بهبود زندگی همگان کوشیدم. همه یوغ های ننگین بردگی را از مردمان بابل بر داشتم. خانه های ویرانشان را آباد کردم. به تیره بختیهاشان پایان دادم. مردوک مهتر خدای، از کردارم شاد شد و به من کوروش، پادشاهی که او را نیایش کرد و به کمبوجیه پسرم ... و به همه سپاهیانم، مهربانانه برکت داد از ته دل در پیشگاهش خدایگانی والای او را بس گرامی داشتیم. و همه پادشاهانی که در بارگاه خود به تخت نشسته اند در چهار گوشه جهان از فرا دریا تا فرو دریا ... همه ی پادشاهان باختر زمین که در خیمه ها سکونت داشتند برای من خراج گران آوردند و در بابل بر پایم بوسه زدند. از... تا شهرهای اشور و شوش آگاده اشنونا شهرهای زمبان مورنو در تا قلمرو سرزمین گوتیوم شهرهای مقدس فراسوی دجله را که پرستشگاه هاشان دیر زمانی ویران بود مرمت کردم و پیکره ی ایزدانی را که میان آنان جای داشتند به جای خود بازگرداندم و در منزلگاهی پایدار اقامت دادم. تمام مردمان آواره را جمع کردم و خانه هاشان را به آنان باز گرداندم ... اجازه دادم همگان در صلح بزیند."

 





نگاهی به حجاب (جمعه 86/9/30 ساعت 2:0 صبح)

 

در کتاب «حجاب در اسلام»، آمده است: «گرچه پوشش، در بین عرب مرسوم نبود و اسلام، آن را به ‏وجود آورد، ولی در ملل غیر عرب، به شدیدترین شکل، رواج داشت. در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی می‏کردند، حجاب، به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می‏خواست وجود داشت. در بین این ملت‏ها وجه و کفّین (= صورت و کف دست‏ها) هم پوشیده می‏شد. حتی در بعضی از ملت‏ها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از قایم کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادتِ سفت و سخت درآورده بودند».1
از کتاب مقدس برمی آید که درعهد سلیمان علیه السلام، زنان علاوه بر پوشش بدن، برقع (روبند) به صورت می انداختند2
                                               
این سنت در زمان ابراهیم علیه السلام نیز رایج بود، نامزد اسحاق(رفقه) ابتدا که اسحاق را دید برقع بر صورت انداخت. در تورات، چنین می‏خوانیم: و رفقه، چشمان خود را بلند کرد و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد. زیرا که از خادم پرسید: «این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می‏آید؟» و خادم گفت: «آقای من است». پس بُرقعِ خود را گرفته، خود را پوشانید.
3

 

ویل دورانت، که معمولاً سعی می‏کند موارد برهنگی یا احیاناً تزیینات و آرایش‏های زنان هر قوم را با آب و تاب نقل کند تا آن را طبیعی جلوه دهد، در این مورد می‏گوید: «در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر می‏آراستند، لکن به آنها اجازه نمی‏دادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر، خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می‏ساخت. از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد». 4

 

او در توصیف زنان یهودی می‏گوید: «زندگی جنسی آنان علی‏رغم تعدّد زوجات، به طرز شایان توجّه، منزه از خطایا بود. زنان آنان دوشیزگانی محجوب، همسرانی ساعی، مادرانی پُرزا، و امین بودند و از آن‏جا که زود وصلت می‏کردند، فحشا به حداقل، تخفیف پیدا می‏کرد». 5

 

دراصول اخلاقی « تلمود » که آیین نامه زندگی یهودیان است ، آمده : « اگرزنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانچه مثلاً بی آنکه چیزی برسر داشت به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می رشت یا با هرسنخی ازمردان درد دل می کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون درخانه اش تکلم می نمود ، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند ، درآن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه اوراطلاق دهد.»





ناگفته ای از شریعتی (جمعه 86/9/30 ساعت 1:2 صبح)

 

دکتر علی شریعتی :

تو می‌دانی که من هرگز به خود نیندیشیدم، تو می‌دانی و همه می‌دانند که من حیاتم، هوایم، همه خواسته‌هایم به خاطر تو و سرنوشت تو و آزادی تو بوده است. تو می‌دانی و همه می‌دانند که هرگز به خاطر سود خود گامی برنداشته‌ام، از ترس خلافت تشیعم را از یاد نبرده‌ام. تو می‌دانی و همه می‌دانند که نه ترسویم نه سودجو! تو می‌دانی و همه می‌دانند که من سراپایم مملو از عشق به تو و آزادی تو و سلامت تو بوده است، و هست و خواهد بود. تو می‌دانی و همه می‌دانند که دلم غرق دوست داشتن تو و ایمان داشتن تو است. تو می‌دانی و همه می‌دانند که من خودم را فدای تو کرده ام و فدای تو می‌کنم که ایمانم تویی و عشقم تویی و امیدم تویی و معنی حیاتم تویی و جز تو زندگی برایم رنگ و بویی ندارد. طمعی ندارد. تو می‌دانی و همه می‌دانند که شکنجه دیدن به خاطر تو، زندان کشیدن برای تو و رنج کشیدن به پای تو تنها لذت بزرگ من است. از شادی تو است که من در دل می‌خندم. از امید رهایی توست که برق امید در چشمان خسته‌ام می‌درخشد، و از خوشبختی تو است که هوای پاک سعادت را در ریه‌هایم احساس می‌کنم.





<      1   2      
 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 1 بازدید
    بازدید دیروز: 6
    کل بازدیدها: 6155 بازدید
  • درباره من

  • مستقل
    کمیل صفدریان
    عمومیه عمومی ...
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •